جستجو در وبلاگ

۱۷ تیر ۱۳۹۰

در مجلس ما جز سخن یار مگویید

 ****
مطربا نرمک بزن تا روح بازآيد به تن

چون زنی بر نام شمس الدين تبريزی بزن

مطربا بهر خدا تو غیر شمس الدین مگو

بر تن چون جان او بنواز تن تن تن تن

تا شود اين نقش تو رقصان به سوی آسمان

تا شود اين جان پاکت پرده سوز و گام زن

شمس دين و شمس دين و شمس دين می گوی و بس

تا ببينی مردگان رقصان شده اندر کفن

مطربا گر چه نيی عاشق مشو از ما ملول

عشق شمس الدين کند مر جانت را چون ياسمن

لاله ها دستک زنان و ياسمين رقصان شده

سوسنک مستک شده گويد که باشد خود سمن

خارها خندان شده بر گل بجسته برتری

سنگ ها باجان شده با لعل گويد ما و من

ايها الساقی ادر کأس الحميا نصفه

ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن

هیچ نظری موجود نیست: