جستجو در وبلاگ

۲۱ دی ۱۳۸۸

رفیق شفیقی

اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف خانه و گرمابه و گلستان باش


شکنج زلف پریشان به دست باد مده
مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش


گرت هواست که با خضر همنشین باشی
نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش


زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش


طریق خدمت و آیین بندگی کردن
خدای را که رها کن به ما و سلطان باش


دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار
و از آن که با دل ما کرده‌ای پشیمان باش


تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش


کمال دلبری و حسن در نظربازیست
به شیوه نظر از نادران دوران باش


خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
تو را که گفت که در روی خوب حیران باش

هیچ نظری موجود نیست: